مازیار سوادکوهی-هربار که از مهد به اداره میرفت روی دست همکاران مامانش میچرخید. نازش میکردند... میبوسیدنش...آرام و قرار نداشت...
هر چه بزرگتر میشد نازها و نوازشهای همکاران مامانش هم کمتر میشد...
دیروز وقتی از مدرسه به اداره مادرش رفت، همکاران مامان فقط با او خوش و بش کردند...اول فکر کرد کار بدی از او سر زده... مادرش متوجه حس و حال پسرش شد، لبخندی زد.
ظاهرا مرد شده بود... شاید هم
نامحرم! ورزش3...
ما را در سایت ورزش3 دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان varzesh3 بازدید : 181 تاريخ : سه شنبه 3 دی 1398 ساعت: 21:00