تحلیل روانشناختی رمان آذرخش

ساخت وبلاگ
آذرخش رمانی است عاشقانه که در آن مفاهیم روانشناسی به صورت داستانی روایت شده. داستان روایت زندگی دختری به نام سارا آذرخش است که در 4سالگی پدرومادر خود را دراثر تصادف از دست داده و دایی‏اش بهرام رستگار که مردی جوان و مجرد است مسئولیت بزرگ‏کردن او را برعهده می‏گیرد. دایی سختگیر و درعین حال مهربان است و زندگی این دو در کنار هم ماجراهای فراوانی می‏آفریند.
در آذرخش دو ماجرای عاشقانه روایت شده؛ یکی داستان عاطفی سارا که در سن 23سالگی‏اش رخ می‏دهد و بخش مهمی از رمان را دربرمی‏گیرد. دومی هم داستان دایی است. ماجرای شکست عشقی سخت و ناگوار که سارا تصمیم می‏گیرد بعد از گذشت بیش از دو دهه به حل آن بپردازد.
در این داستان بهرام مردی است شکست‌خورده در عشق. او به ظاهر خود را وقف رشد خواهرزاده‏اش سارا کرده اما درحقیقت این فداکاری او ریشه در همان شکست عشقی او دارد. بهرام در جوانی لطمه خورده و با پناه بردن به سارا و پدری کردن برای او، خود را درگیر داستانی کرده که مطمئن است در آن شکست نخواهدخورد.
بهرام فرزند مادری است کمال‌گرا. معمولاً والدین کمال‌گرا فرزندانی با اعتمادبه‏نفس پایین بارمی‏آورند. پس تعجبی ندارد که بهرام در اثر یک لطمه عشقی تصمیم بگیرد برای همیشه با دنیای عشق و ازدواج خداحافظی کند و خود را وارد بازی رشد خواهرزاده کند. معمولاً ریشه شکست عشقی در وابستگی ناایمن افراد است. یعنی آنها فکرمی‏کنند ستون زندگی به طور مطلق روی بعد عاطفه بناشده و زندگی غیر از این محال است. اینگونه افراد در دوران کودکی منبع امن عاطفی نداشته‏اند، تمام سرمایه‏گذاری‏اش را برای معشوق می‏گذارند و همه چیز را برپایه هیجان بنیان می‏دهند و جایی برای تعقل باقی نمی‎گذارند؛ کاری که قطعاً نتیجه‏ای ناموفق خواهدداشت.
سارا دختری قوی و منطقی‏تر است. در این داستان او هم عاشق می‏شود، اما مشکلات عشقی‏اش را با کمک روانشناس حل می‏کند و ماجرا را با موفقیت ادامه می‏دهد. در این میان دایی بازهم از عاشق شدن سارا واهمه دارد. او حس می‏کند انتهای هر داستان عشقی شکست است؛ چیزی که سارا نمی‏پذیرد.
سارا فرزند یک خانواده ازهم پاشیده است. معمولاً دراینگونه خانواده فرزندان نزد یکی از والدین بزرگ می‏شوند و آن والدی که فرزندان را پیش خود نگاه می‏دارد پشت سر آن یکی گلایه می‏کند. این درحالی است که فرزند بخشی از وجود خود را از والدی دارد که از او دور است و برای تکمیل شخصیت باید ازجانب او هم تامین شود. در این داستان سارا پدرومادر خود را در تصادف ازدست داده و نزد خانواده مادری است. او باوجود مخالفت دایی نمی‏تواند جلوی خود را بگیرد و تلاش دارد برای یافتن آنها. او در این میان حتی به توهم عشق دچار می‏شود.
در این داستان شخصیت خاله زری فردی خرافه‏پرست است که به فال و فالگیری و احضار روح علاقه دارد. او از آن دسته افراد عصبی و خشمگین است که به جای درمان مشکلات درونی به عوامل بیرونی پناه می‏برد و از فال به عنوان مسکن استفاده
می‏کند. ورزش3...
ما را در سایت ورزش3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان varzesh3 بازدید : 267 تاريخ : يکشنبه 8 دی 1398 ساعت: 12:17