محمدعلی نویدی - انجماد با گذشته و زمان سپری شده مرتبط است، زمانی که دیگر، تحرک و پویایی ندارد، بنابراین، ثابت و صامت است، صامت در مقابل ناطق، یعنی، امر منجمد، حالت جامد و خاموشی پیدا میکند و قدرت نطق و تحرک را از دست میدهد، و فقط با انسان و عقل به ساحت تعبیر و تفسیر برکشیده میشود و نوعی گویایی پیدا میکند، بنابراین، نگرش انجمادی و انقباضی در مقابل نگرش انعطافی و امکانی است، گویی، سابق و صامت در برابر لاحق و ناطق قرار گرفته است؛
آینده و امکان و انعطاف، قابلیت و توانش انواع شکلگیری وپذیری و تعابیر و تفاسیر را دارند، اما، امر منجمد، سنگواره شدن و ثابت گشتن است، بدین جهت، انعطافپذیری با
آینده اندیشی، مناسبت و موافقت دارد.
انعطافپذیری با حصول نتایج و آثار جدید و کثیر توامان است، یعنی، انعطاف، امکان تغییر و پیدایش را در فرمها و محتواها مهیا میسازد و این تمهید، سبب ایجاد نتایج و اثرهای نو میگردد.انعطاف، هم شامل متد و محتوا و فرایند میشود و هم شامل فرم و شکلها و قوالبد و ظواهر میگردد.پس، نگاه انعطافپذیری، نگرش وسعت بخشی و اثربخشی است؛ در واقع، به رشد و توسعه و تعالی انسان و زندگی یاری میرساند.مثلا، هنرمندی که نگرش و نگاه منعطف دارد، میتواند در میدانها و انواع و انحای فرمها و شکلها، با انواع محتواها و درون مایهها، اثر هنری خلق کند.مثل، نقاش هنرمند.
در سطح کلان و موضوعات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و علمی و نظایر آن نیز نگرش انعطافی با نگاه انجمادی فرقها دارد؛ مثلا، در تقنین و قانون گذاری رویکرد امکانی و انعطافی، موجب ایجاد عرصهها و قلمروها و میدانها وسیع و فراوان به استعدادها و نیروهای گوناگون میگردد، قانون انعطاف پذیر با قانون منجمد یکی نیست، اولی معطوف به
آینده و امکان است و دومی عطف به گذشته و تاریخ دارد؛ مثلا، قانون تعامل و روابط با جهان و ملل و بین المللی، اگر قابلیت انعطافپذیری نداشته باشد، توسعه تعاملات و ارتباطات را محدود میسازد و در نتیجه، از حصول آثار جدید جلو گیری میکند؛ انعطافپذیری، در حد منطق و معقول، تقنین قوانین را علمیتر و عقلیتر میکند.
از سوی دیگر، نگرش انعطافی و امکانی، سبب کاهش آسیب دیدگیها و خسرانها میگردد، چرا؟ چون، آسیبها و آفتها از بروز مشکلات و معضلات و گاهی بحرانها، پدید میآیند، انجماد در نگاه و اندیشه و عمل، امکان اصلاح و تغییر و دگرگونی را سلب میکند، اما، انعطاف در اندیشه و کنش، امکان و راه اصلاح را باز میگذارد و موجب میشود، با باز
اندیشی و بازنگری و باز عملی، آحاد و اجتماع بتواند از گستردگی و مزمن شدگی و حاد گشتگی آسیبها جلو گیری کند.این حکم عقل و قاعده زندگی و حکمت جهان است که انسان عاقل، از آسیبها آگاه شود و در جهت درمان و جبران آنها بیاندیشد و بکوشد.مثلا، اگر در جامعه بیاعتمادی و بیاطمینانی بین شهروندان و افرداد اجتماع، شایع و فراگیر شد؛ این یک آسیب کلان و خطرناک است، با نگرش انعطاف پذیرانه، مدیران و مردم، در تعامل با همدیگر میتوانند، علل و عوامل را شناسایی و در جهت بهبود اعتماد اقدام کنند، اما، اگر فکرهای منجمد و عملهای منقبض، از
آینده اندیشیها و امکانها و انعطافها، استفاده نکنند و راهها و نگاهها بسته دارند، بیاعتمادی روزبهروز افزونتر میشود و بحرانها پدید میآورد.
انعطاف با سلامت جسم و جان نیز مرتبط است؛ گویی، انعطافپذیری، ورزشکاری و ورزیدگی عضلات و اندامهاست؛ چنانکه ورزش با با سلامت جسم و جان ارتباط دارد، انعطافپذیری نیز چنین است؛ یعنی، کشش و کشیدگی داشتن در امور با انسداد و انقباض در امور یکسان نیست؛ جسم و جان آدمی، با نرم خویی و ملایمت و ملاطفت سالمتر و سرحالتر خواهد بود و اجتماع منعطف فضای سلامتی بیشتری فراهم خواهد کرد. فرض کنید، در جامعهای همه و یا اغلب مردم نسبت بهم بیانصاف و بیگذشت باشند، چه فضا و محیط سنگینی پدید میآید؟ گویی، نوعی فشار و سختی بر همدیگر وارد میکنند، بدین سبب، سلامتیها بخاطر میافتد.انعطافپذیری راه گریز و راه چاره از چنین خطرات و نا سلامتیها است.
نگرش انعطافی و امکانی، یعنی،
آیندهاندیشانه به انسان و زندگی، موجب توسعه روابط و مناسبات اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی میشود، در واقع، توسعه یافتگی با انعطافپذیری نسبت دارد؛ چون، انعطاف وضعیت و موقعیت انبساط و نگاه باز است، نگاه باز، نگرش مبتنی بر تحقیقپذیری است و رشد و توسعه با این روش مناسبت دارد، و بر عکس، روش بر بسته، امکان رستن و رشد کردن را مسدود میسازد، بنابراین، توسعه با انعطافپذیری و آیندهنگری هم افق است و قرابت دارد.یعنی، چشم انداز و وسعت افق بینی با ساختن و نیک پرداختن زندگی آینده مناسبت و موافقت دارند.درست در مقابل تنگ نظری و غیرقابل انعطاف؛ تنگ نظری و تنگ عملی، بالذات و بطور ماهوی با توسعه، مخالف است؛ چون، امکانها و گونه گونیها را نادیده میگیرد. توسعه، ریشه در تنوع و تکثر و فراخیها و فربهیها دارد.
انعطافپذیری، قدرت آفرین است؛ یعنی، در حالت و وضعیت انعطاف، انسان و جامعه و کشور میتواند، امکان تفکر و تصمیم و تعامل و تولید اثرهای گونه گون داشته باشد، اثرهای خیر و نیک و نافع، عین قدرت هستند.مثل، ورزشکاری که در زمان مسابقه از فنون و تکنیکهای بیشتر و بهتر استفاده کند، قطعا، از قوت و قدرت افزونتر برخوردار خواهد بود در نسبت با ورزشکاری که دست اش بسته است و با فنون کمتری آشناست، انعطافپذیری شناخت بیشتر پیش میآورد، چون، امکانهای بیشتر برای یادگیری دارد و راههای باز فراوانی پیش رو دارد؛ بدین سان، انعطافپذیری با قدرت افزایی، ربط پیدا میکند.
در ساحت و میدان معرفت و علم و دانش نیز، نگاه انعطافی و امکانی و آینده محور، با نگرش انجمادی و انسدادی یکسان و برابر نیست؛ چرا؟ زیرا، انعطاف با انکشاف قرین است، یعنی، کشف ساحتها و قلمروهای نوین.کشف و ظهور عرصههای جدید علمی و دانشی و تکنولوژیک، با نوع نگرش و رویکردهای تفکری و اجتماعی و استراتژیک و برنامه ریزی، نسبت عمیق دارد.به عنوان نمونه، کشفیات دوران تمدنی و فرهنگی ایران و اسلامی قرون دوم تا پنجم هجری را میتوان مثال آورد؛ یا کشفیات عظیم و مدرن دوران پس از رنسانس و مدرنیته را میتوان دلیل آورد که با گسستن و رهایی از قیود دوران قرون وسطایی و خرافات و نگرش منجمد و بسته، به امکانها و آیندههای جدید رسیدند و
اندیشیدند و کوشیدند و کشفهای نو به بشریت عرضه نمودند که هنوز ادامه دارد.بنابراین، جهان و جامعه انعطاف پذیر، در واقع، جهان و جامعه امکان شناس و آینده اندیش است؛ کشفیات از متن و دل امکانها بتوسط عقلها و اندیشهها و کوششها و ظهور اثرها، بیرون میآیند و در زندگی ساری و جاری و اثرگذار میشوند.
انعطافپذیری، توان مقایسه و مقابله را افزون میکند؛ یعنی چه؟ یعنی، انعطاف داشتن در واقع، به دیدن امکانها مختلف است، مثلا، اگر کسی علم و دانشی دارد در مقایسه و مقابله با دانش دیگران بهتر و عمیقتر به قوت و ضعف دانش خود پی میبرد؛ انعطاف این مقایسهپذیری را بالا میبرد و توان نقد و سنجش فراهم میآورد؛ در حالت انجماد و خشک مغزی و تعصب و تصلب، مقایسه و نقد هراس آور میگردد؛ چون، خشک مغزی، قدرت تفکر و تعمل را از آدمی میستاند، مقایسه وسعت نظر و تفکراثربخش میخواهد تا از تولید اثرهای بهتر در مقایسه و مطابقه با دیگران، استقبال شود.
عقل و اندیشهورزی، در رتق و فتق و سامان و سازمان امور زندگی و انسان، مسئولیت بیبدیل و بینظیری و خطری دارد؛ با وجدان و شهود بیواسطه و علم حضوری و نیز تجربه و تاریخ و مشاهده و معاینه واقعی، میتوان دشواری و سختی کار عقل را بهتر فهمید که این فهم نیز کار عقل است، عقل هم با موانع درون و سدود نفس مواجه است و هم با موانع برون و سدهای کثیر واقعی؛ مثلا، امیال و علایق و سلایق و احساسات و تخیلات و توهمات از جمله موانع درون و نفس آدمی هستند که نحوه سامان آنها بهعهده عقل و آموزههای دینی و اخلاقی و عرفانی و غیره است، ولی، مسوولیت بیواسطه بعهده عقل و خرد آدمی است؛ در بیرون نیز ایجاد فضای مناسب و مساعد امور و
اندیشیدن درست و معقول و اثربخش، نیز به عهده عقل است؛ در این میان تنها برخی امکانها و اسبابها، به یاری عقل مییایند، انعطاف و انبساط از آن امکانهاست؛ عقل، در مواجهه با دوگانهها، یعنی، انعطاف و انجماد و اجبار و اختیار و ابهام و آشکار و انفعال و اکتیوال و ارتجاع و ارتقا و نظایر اینها، جانب امکانپذیریها و طرف مساعد و مناسب زندگی را میگیرد تا به کیفیت و فضیلت حیات بشری مدد رساند؛ عقل و اندیشه ورزی، دنبال اثربخشی در زندگی هستند، اصل انعطافپذیری با آیندهاندیشی، با مشی طبیعی و قاعده حکمی زندگی مناسبت و موافقت دارند؛ ابزارها و اختیارها و انعطافها و احیاگریها و آشکارسازی به یاری اهل اندیشه و علم و فن میآیند، مثل، وضعیت کشورهای توسعه یافته؛ یعنی، عقلها و عملها در زمان و زمینه مساعد و مناسب اثرهای نافع و خیر تولید میکنند و این اثرها، زندگی سازند. ورزش3...
ما را در سایت ورزش3 دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان varzesh3 بازدید : 225 تاريخ : يکشنبه 5 اسفند 1397 ساعت: 20:38