شعر معاصر

ساخت وبلاگ
با محمد جلالی
با یک نظر
بیداد عمر رفته را ، آباد کردی
وقتی مرا از حبس تن آزاد کردی
وقتی که در آغوش گرمت ، سینه ام را
از غم رهاندی و دلم را شاد کردی
من سرد بودم ، بی صدا ، از سکته ی قلب
با هرم لمست عشق را فریاد کردی
من خشت های تکه تکه ، پخش و بی جان
معمار جان گشتی ، مرا بنیاد کردی
من ساکن و بی روح بودم ، در خلا ، تا
تو آمدی و جنبشی در باد کردی
عمرم ندارد از عدالت رد پایی
باعشق ، عمرم ، در مسیر داد کردی
یک بیستون با تیشه بود و نا امیدی
با بوسه ای نومید را فرهاد کردی
من در فراموشی دوران ، خلسه ی محض
تیر نظر پرتاب و من را یاد کردی ...
...صیدت شدم در چنگ تو ؛ با چشم هایت...
عمریست ، حال طعمه ات را ، حاد کردی
بی واژه در ختم کلام دفتر عشق
با یک نظر افسرده ای را شاد کردی ورزش3...
ما را در سایت ورزش3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان varzesh3 بازدید : 217 تاريخ : دوشنبه 22 بهمن 1397 ساعت: 14:24