اندر حکایتِ قالب کردن واقعیتی به نام موش ‌به جای فیل در تاریخ

ساخت وبلاگ
مازیار سوادکوهی- طنزنگار: باور بفرمایید ما از همان دوران گذشته سرمان همیشه توی تاریخ, بود تا جایی که بعضی مواقع مرحوم مادر خدابیامرزمان گاهی با زور جارو و کتک سرمان را از قابلمه تاریخ, بیرون می‌آورد تا خدای ناکرده خفه نشویم. هر چه ما اصرار می‌کردیم «مادرجان تاریخ, خوبه، آدم چیزفهم می‌شه، باسواد می‌شه و خلاصه هر چه که بخواد بشه یا نشه توی این تاریخ, می‌شه» که ایشان -که رحمت خدا به روحشان باد- می‌گفت «توی تاریخ, گیج می‌شی. من هم پسر گیج نمی‌خوام.» با این حال مگر ما اهل و عاقل شدیم، نشدیم. این بود که سال‎ها سرمان را توی تاریخ, گرم کردیم که بتوانیم از گذشتگان‌مان درس یاد بگیریم، چون که در دوران بچگی خانم معلم ما گفته بود تاریخ از صدتا معلم بهتره. برای همین ما طغیان می‌کردیم و مدام توی تاریخ می‌لولیدیم. توی این لولیدن‌ها اتفاقا خیلی چیزها یاد گرفتیم و حتی دیدیم مردم ملل دیگر چه جوری زندگی می‌کنند. چه جوری غذا می‌خورند، چه جوری جنگ می‌کنند، چه جوری شکار می‌کنند. خب، واقعا آیا این همه چیزها خواندن نداشت؟داشت. حتی توی همین تاریخ خوانده بودیم که برخی از مردم توی کشورهایی که اسامی عجیب و غریب داشتند گاهی موش را می‌گرفتند و به جای فیل به مردم می‌فروختند. باور نمی‌کردیم، می‌گفتیم دروغ است. تا که رفتیم راه و رسم‌شان را دیدیم، متوجه شدیم آنهایی که این کار را می‌کنند آنقدر استاد هستند که به راحتی می‌توانند این هنر فاخر را انجام بدهند. بعد توی تاریخ خواندیم که توی کشور ما هم برخی‌ها هستند گنجشک را به جای قناری رنگ می‌کنند و می‌فروشند یا به قول بچه‌ها به دیگران قالب, می‌کنند. حالا خریدار بیچاره شب و روز چشمش به مثلا قناری‌اش هست که برایش چهچه بزند، ولی گنجشک بیچاره حتی از ترسش جیک هم نمی‌زند. خلاصه تاریخ برای ما شده بود، بازار رنگارنگ آدم‌ها. البته همه اینها را ما فقط خواندیم. شاعر حق داشت که می‌گفت«خواندن کی بود مانند دیدن» تا آنکه همین چند روز پیش دیدیم توی همین سرزمین ما، بعضی‌ها کارهایی می‌کنند که مصداق قالب, کردن, موش به جای فیل یا فیل به جای موش است. داستان این است که خودروسازهای وطنی ما به مشتری می‌گویند پول بدهید ما به شما فلان ماشین می‌دهیم، ولی مشتری وقتی می‌خواهد ماشین مورد نظرش را بخرد، یک چیز دیگر به او می‌دهند. یعنی مشتری تا بفهمد که این فیل است یا موش، کلاه رفته روی سرش. تازه فهمیدیم که اساسا تاریخ نویسان هر چیزی را که نوشتند هم درست بوده و هم بخشی از آنها از روی دست ما کپی‌برداری شده بود و ما خبر نداشتیم. اصلا ما تازه فهمیدیم که خودمان بخشی از تاریخ هستیم. باور بفرمایید. ورزش3...
ما را در سایت ورزش3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان varzesh3 بازدید : 162 تاريخ : يکشنبه 11 آذر 1397 ساعت: 8:57