مازیار سوادکوهی- اسکناسهایی را که از مادرش به اصرار گرفته بود، توی صندوق صدقات انداخت... چند متر بالاتر، از کنار مغازه رد شدند، چشمش به عکسهای رنگ و وارنگ بستنی افتاد، از مادرش خواست برای او بستنی بخرد... مادر کیفش را نگاه کرد، پولی تویش نبود، بچهاش همه موجودی کیفش را توی صندوق انداخته بود... گریه امانش نداد... مدام برمیگشت به صندوق صدقات نگاه میکرد و با اصرار از مادرش میخواست پولهای توی صندوق را در آورد... ورزش3...
ما را در سایت ورزش3 دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان varzesh3 بازدید : 179 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:11