خوانش شعری از محمدتقی جعفری تفضل ساختار و عنصر آن

ساخت وبلاگ
حمیدرضا شکارسری‪-‬ «این جا همه غریبه اند/ که شالم را/ دستم را/ می اندازم گردن آدم های سفید تو/ مرا در آغوش گرمت بگیر/ زمستان!» *
نه تنها شعر بلکه هر متن، و نه تنها متن کلامی بلکه هر متنی اعم از نقاشی، عکس، مجسمه، اثر معماری و ... انسجام و اساسا هستی خود را مدیون ارتباط ها و تقابل های بین عناصر خود است. این ارتباط ها و تقابل ها به اثر ساختار و می‌بخشد و ساختار حتی اگر متلاشی و پاشان باشد، عناصر را گرد هم نگاه می دارد و از پراکندگی رها می سازد.
شعر " محمدتقی و جعفری و تفضل و" انسجام خود را از وجود ساختار و ساختارش، هستی خود را از روابط و تقابل های میان کلمات دارد. خوشه کلمات این شعر در دو گروه قابل تقسیم بندی‌اند.
خوشه کلمات زمستانی شامل شال، آدم های سفید (آدم برفی ها)، گرم، زمستان
خوشه کلمات غربت شامل غریبه، آغوش
در هم رفتگی و حل شدگی این دو خوشه با یکدیگر ساختار این شعر را تشکیل داده است. یکی از این دو خوشه عینی اند و فضا و مکان شعر را ترسیم می کنند و دیگری ذهنی‌ست و درونمایه شعر را تشکیل می دهد. مجاورت و ادغام این دو ایجاد لوکیشن و موقعیت می کند تا شعر به جای سردادن آه و ناله از غربت و تنهایی، "اخوان"وار از "زمستان" بگوید و با برخوردی نمادین، متن را از ورطه شعارزدگی برهاند. این رهایی حاصل عینی و مرئی سازی مفاهیم مجرد است. البته بهتر بود شاعر به هر طریق از ذکر کلمه "غریبه" هم صرف نظر می کرد تا شعر به تمامی از محتوا خالی می شد (!) و یافتن درونمایه را به تماشاگر تصویر (مخاطب) واگذار می کرد.
پایان بندی شعر با پارادوکس جذابی همراه است: پناه بردن به آغوش گرم زمستان!
راوی از فرط تنهایی و غربت به در آغوش کشیدن آدم های برفی بسنده می کند تا گرم شود! این مضمون ضمن به نمایش درآوردن اوج غربت و تنهایی راوی، طنزی تلخ را نیز در دل خود پنهان ساخته است؛ مضمونی که حاصل تشخیص و جاندارپنداری زمستان و آدم برفی‌هاست.
* این جا همه غریبه اند- محمدتقی جعفری تفضل- فصل پنجم- 1397-
صفحه 26 ورزش3...
ما را در سایت ورزش3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان varzesh3 بازدید : 249 تاريخ : سه شنبه 4 دی 1397 ساعت: 20:43