نقش تربیت و ژن بر رفتار آدمی

ساخت وبلاگ
آریوبرزن تلکاچالی: سعدی که روانش شاد باد، در گلستان در باب سیرت پادشاهان حکایت شماره4 آورده است:«طایفه دزدان عرب بر سر کوهی نشسته بودند و منفذ کاروان بسته و رعیت بلدان از مکاید ایشان مرعوب و لشکر سلطان مغلوب به حکم آنکه ملاذی منیع از قلّه کوهی گرفته بودند و ملجا و ماوای خود ساخته مدبران ممالک آن طرف در دفع مضرّت ایشان مشاورت همی‌ کردند که اگر این طایفه هم برین نسق روزگاری مداومت نمایند مقاومت ممتنع گردد.
درختی که اکنون گرفتست پای/به نیروی شخصی برآید ز جای، وگر همچنان روزگاری هلی/به گردونش از بیخ بر نگسلی، سر چشمه شاید گرفتن به بیل/چو پر شد نشاید گذشتن به پیل
سخن بر این مقرر شد که یکی به تجسس ایشان بر گماشتند و فرصت نگاه می‌داشتند تا وقتی که بر سر قومی رانده بودند و مقام خالی مانده تنی چند مردان واقع دیده جنگ آزموده را بفرستادند تا در شعب جبل پنهان شدند. شبانگاهی که دزدان باز آمدند سفر کرده و غارت آورده سلاح از تن بگشادند و رخت و غنیمت بنهادند. نخستین دشمنی که بر سر ایشان تاختن آورد خواب بود چندان که پاسی از شب در گذشت:قرص خورشید در سیاهی شد/یونس اندر دهان ماهی شد، مردان دلاور از کمین به در جستند و دست یکان یکان بر کتف بستند و بامدادان به درگاه ملک حاضر آوردند همه را به کشتن اشارت فرمود. اتفاقاً در آن میان جوانی بود میوه عنفوان شبابش نو رسیده و سبزه گلستان عذارش نو دمیده. یکی از وزرا پای تخت ملک را بوسه داد و روی شفاعت بر زمین نهاد و گفت این پسر هنوز از باغ زندگانی بر نخورده و از زیعان جوانی تمتع نیافته، توقّع به کرم و اخلاق خداوندیست که ببخشیدن خون او بر بنده منت نهد. ملک روی از این سخن درهم کشید و موافق رای بلندش نیامد و گفت:پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بدست/ مفهوم تربیت تعریف نااهل را چون گردکان بر گنبدست
نسل فساد اینان منقطع کردن اولی‌تر است و بیخ تبار ایشان بر آوردن که آتش نشاندن و اخگر گذاشتن و افعی کشتن و بچه نگه داشتن کار خردمندان نیست
ابر اگر آب زندگی بارد/هرگز از شاخ بید بر نخوری
با فرومایه روزگار مبر/کز نی بوریا شکر نخوری
وزیر این سخن بشنید طوعاً و کرهاً بپسندید و بر حسن رای ملک آفرین خواند و گفت آنچه خداوند دام ملکه فرمود عین حقیقت است که اگر در صحبت آن بدان مفهوم تربیت تعریف یافتی، طبیعت ایشان گرفتی و یکی از ایشان شدی، امّا بنده امیدوارست که در صحبت صالحان تربیت پذیرد و خوی خردمندان گیرد که هنوز طفل است و سیرت بغی و عناد در نهاد او متمکن نشده و در خبرست کلُّ مولود یولدُ علی الفطرهِ فَاَبواهُ یهوّدانَه وَ یُنصرانه و یُمجّسانِه
با بدان یار گشت همسر لوط/خاندان نبوّتش گم شد، سگ اصحاب کهف روزی چند/پی نیکان گرفت و مردم شد
این بگفت و طایفه‌ای از ندمای ملک با وی به شفاعت یار شدند تا ملک از سر خون او درگذشت و گفت بخشیدم اگر چه مصلحت ندیدم:دانی که چه گفت زال با رستم گرد/دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد
دیدیم بسی که آب سرچشمه خرد/چون بیشتر آمد شتر و بار ببرد
فی‌الجمله پسر را به ناز و نعمت بر آوردند و استادان به تربیت او نصب کردند تا حسن خطاب و ردّ جواب و آداب خدمت ملوکش در آموختند و در نظر همگان پسندیده آمد. باری وزیر از شمایل او در حضرت ملک شمّه‌ای می‌گفت که تربیت عاقلان در او اثر کرده است و جهل قدیم از جبلت او به در برده ملک را تبسم آمد و گفت:عاقبت گرگ زاده گرگ شود/گرچه با مفهوم آدمی تعریف بزرگ شود
سالی دو برین بر آمد. طایفه اوباش محلت بدو پیوستند و عقد موافقت بستند تا به وقت فرصت وزیر و هر دو پسرش را بکشت و نعمت بی‌قیاس برداشت و در مغاره دزدان به جای پدر بنشست و عاصی شد. ملک دست تحسّر به دندان گزیدن گرفت و گفت:شمشیر نیک از آهن بد چون کند کسی/ناکس به تربیت نشود ای حکیم کس، باران که در لطافت طبعش خلاف نیست/در باغ لاله روید و در شوره بوم خس، زمین شوره سنبل بر نیارد/درو تخم و عمل ضایع مگردان، نکویی با بدان کردن چنان است/که بد کردن به جای نیک مردان»
خوانش
این حکایت از جمله حکایت‌هایی است که بسیاری از ابیاتش هر کدام خود دفتری از معنا و معرفت‌اند. روند داستانی حکایت و نتیجه‌ای که از آن مستفاد می‌شود‏، به طرز زیبایی شگفت و در زمره حکایت‌های نادر در ادبیات ایران است. به دلیل این‌که این حکایت خود بلند است و جای این صفحه کم، به یک نکته بسنده می‌کنم و در شماره‌های بعدی در باره آن بیشتر خواهم نوشت. نکته ادبی و اجتماعی این حکایت بر نقش تربیت در جوامع انسانی تاکید دارد. بسیاری از جامعه‌شناسان معتقدند که تربیت افراد باید از دوران کودکی شروع شود و از آن دوران می‌توان مفهوم رفتار تعریف و اندیشه فردی را شکل داد. نظریه معروف واتسون که می‌گفت «کودک را به من بسپارید تا از آن یک جانی یا یک روحانی به جامعه تحویل دهم.» تاکیدش بر همین موضوع است. اما سعدی معتقد است آنچه که مفهوم رفتار تعریف مفهوم آدمی تعریف را می‌سازد، حتما آموزش یا نشست و برخاست با دیگران نیست، بلکه ذات و فترت انسان اگر بد باشد، هر عملی آموزشی چندان تاثیری بر فرد نخواهد داشت. ورزش3...
ما را در سایت ورزش3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان varzesh3 بازدید : 236 تاريخ : چهارشنبه 28 آذر 1397 ساعت: 11:13