مهدی فیضیصفت- فردا روز دانشجو است، 16 آذر؛ روزی به یاد مصطفی بزرگنیا، احمد قندچی و مهدی شریعترضوی، دانشجویان معترض به حضور ریچارد نیکسون، معاون رئیسجمهور وقت آمریکا در ایران و از سرگیری روابط با بریتانیا، چهار ماه بعد از کودتای ۲۸ مرداد سال 1332 در دانشگاه تهران به شهادت رسیدند. از یک یا حتی چند ماه قبل در تمام دانشگاه های کشور، ولوله ای برپاست، بسیج های دانشجویی، کانونها و تشکل های گوناگون که تعدادشان در هر کدام از دانشگاه ها مدت هاست دو رقمی شده، برنامه های متعدد و مختلفی را تدارک دیده اند، گرایش های سیاسی و ایدئولوژی هر کدام شان زمین تا آسمان با دیگری متفاوت است اما هر یک برنامه مورد نظرش را تدارک می بیند تا تفکرش را فریاد بزند.
نهادهای موازی
برنامه های فرهنگی, برای مناسبت هایی چون 16 آذر و دیگر مراسمی مانند دهه فجر و حتی اعیاد مبارک مثل نیمه شعبان تنها مختص به دانشگاه ها نیست، بسیج، سازمان تبلیغات اسلامی، شهرداری، سازمان زیباسازی و ده ها ارگان دولتی و غیر دولتی دیگر به موازات، برنامه های خود را پیش می برند اما هیچ شورای مرکزی واحدی وجود ندارد که یک بار دور هم جمع شان کرده و وحدت رویه, ای ایجاد کند. بنا بر آمارها بیش از 30 نهاد فرهنگی, فقط در پایتخت مشغول به کارند؛ بحث NGOها و نهادهای غیر رسمی جداست که با بودجه های غیر دولتی در جهت پیشبرد اهداف فرهنگی, می کوشند اما هیچ کدام از این سی و چند نهاد هیچ گاه سرِ یک میز ننشسته اند تا به جمع بندی واحدی در خصوص برنامه های فرهنگی, برسند. از چند تای شان که می پرسید فرهنگ دقیقا چه معنایی دارد و هدف شما دقیقا کمک به اعتلای کدام بخش فرهنگی, است، جوابی ندارند و برنامه های فرهنگی, را صرفا در برگزاری همایشها، نشست ها، سخنرانی ها، مناظره ها و ... می بینند.
گرفتارِ کاغذها
آنهایی هم که می خواهند برنامه ای جدی را برای تغییر و تحول اثرگذار در اوضاع نابسامان فرهنگ امروز دنبال کنند، در کتابچه ها و سندهای چشم انداز گیر می کنند و بعد از چند سال اهداف شان تنها حکم نوشته های اجرا نشده ای روی کاغذ را پیدا می کند. فرهنگ، تعریفی خیلی گسترده دارد و عرصه های بسیاری از نشر و کتاب گرفته تا موسیقی و سینما را شامل میشود اما در برنامه نهادهای مختلف و البته موازی، برنامه مدونی مشخص نشده که به صورت جزئی، راهکاری برای ارتقا و اعتلای هر حوزه ارائه دهد و ارائه بینش و نگرش به جوان و دانشجوی امروز تنها در حد ایده باقی می ماند. برگزاری جشنوارهها در خیلی از موارد هیچ کارکرد عملی ندارد، حتی در مقیاس وسیع برای اتفاقاتی چون موسیقی محلی، هیچ کمکی به حفظ و اشاعه چنین فرهنگ غنی و پرباری نکرده و اندک تلاشی برای ثبت و ضبط گنجینه خفته در سینه استادانِ دور از پایتختش صورت نگرفته است. هنوز بسیاری از برنامه های فرهنگی، مراحل آزمون و خطا را پشت سر می گذارند. هزینه های گزافی صورت می گیرد، بازخوردی نمی گیرند و بعد از آسیبشناسی تصمیم می گیرند برخی از برنامهها را برگزار نکنند، یک سری برنامهها را با برنامههای دیگر تلفیق کنند یا برنامههای جدید به برنامههایشان اضافه کنند.
جوان متفاوت امروز
تعدد نهادهایی که کار فرهنگی انجام میدهند، باعث موازیکاری یا حتی خنثی و بی اثر شدن کار دیگر نهادها میشود. گاهی برنامههایی که برای هر استان تعریف میشود، با شرایط بومی متناسب نیست و نه تنها کارایی لازم را ندارد بلکه حتی نتیجه ای معکوس می دهد و جوانان را به جای جذب، دفع می کند. گسترش فضای مجازی و دسترسی آسان نوجوانان و جوانان هم خطدهی و تربیت نسل جدید را با دشواری های بسیاری مواجه کرده چرا که نمی توان به راحتی خوراک فرهنگی مورد نظر را به آنها داد. جوان امروز به راحتی هر پدیده و اتفاقی را با جستوجویی ساده در اینترنت و شبکه های اجتماعی در بوته نقد و مقایسه قرار می دهد و ممکن است خوراک نهادهای متعدد فرهنگی را پس بزند. نهادهای فرهنگی با وحدت رویه, میتوانند در جهت فرهنگسازی، رسالت خود را به درستی انجام دهند. باید مجاب شوند تعدد، فرهنگ را رشد نمی دهد و باید سرِ یک میز نشست، حرف دیگران را هم شنید و در نهایت به نتیجه واحدی رسید تا هر ارگانی، ساز خود را نزند و جوانِ مخاطب را با سردرگمی و آشفتگی رها نکند. ورزش3...
ما را در سایت ورزش3 دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان varzesh3 بازدید : 234 تاريخ : جمعه 16 آذر 1397 ساعت: 4:57