محمدعلی نویدی-
زمان پیشرو و
آینده، هم خصلت ذاتی «آیندگی» دارد و هم خاصیت «روندگی». یعنی
زمان در نسبت با انسان و
زندگی، ویژگیهای خود را ظهور و بروز میدهد.
زمان آینده و
زندگی چه نسبتی دارند؟ هستی انسان و جان آدمی با
زمان پیشرو، چه رابطهای دارد؟
زندگی چگونه در بستر و گستره و سپهر
زمان آینده، اثربخش و چگونه ابتر میشود؟
مراد راقم این سطور، نگرش به زمان
آینده در نسبت با
زندگی و انسان است؛ یعنی از منظر تفکر اثربخش، اندیشیدن در زمان
آینده و رابطه آن با حیات آدمی. به تعبیر دیگر، صرفا بحث انتزاعی از زمان مطمح نظر نبودن. گرچه در حاق معنا و مفهوم زمان، این نگرشها، با هم مناسبت و مرابطه دارند. زمان، کم متصل غیر قارالذات است، یعنی:کم متصلی است که اجزایش بالفعل با هم موجود نباشند، بلکه بهوجود آمدن هر جزء مستلزم معدوم شدن جزء سابق باشد«اساسالاقتباس» پس، با ظهور«آنات و لحظات» و زمان لاحق و پیشین، «آنات و لحظات و زمان» پسین، معدوم میشوند، این همان توالی و تعاقب، زمان است، زمان گذشته میگذرد و زمان حال میآید و آن نیز، گذر میکند و میرود، آنگاه زمان آینده و فردا میآید و این سیر و جریان ادامه و استمرار مییابد.
اینک، بحث ما در زمان آینده و نسبت آن با
زندگی و انسان است؛ از این نگاه، زمان آینده را میتوان به زمان منور و تابناک و زمان مکدر و تیره منقسم کرد؛ یعنی، زمان پیش رو، در نسبت و رابطه با جان آگاه و هستی خردمند آدمی، یک گونه و نحوه هستی و اثربخشی و تجلی مییابد؛ و در نسبت با جان ناآگاه و هستی جاهل و نابخرد، هستی دیگری از خود ظهور میکند؛ ریشه و تبار زمان آینده منور و مکدر به این نسبت و ارتباط و اثرگذاری میرسد. زمان تابناک، زمان تنویر یافته و روشن و فروزان شده از جان آگاه و با معرفت و خردورزی و حقیقت یابی آدمیست؛ و زمان تیره و تار از کدورت و حماقت نفس نافرهیخته و تعلیم نیافته است. بنابراین، زمان آینده، با انسان و نوع تجلی هستی آدمی و مواجهه جان بشر، مرتبط است؛ و فی نفسه و بالذات خنثی است، یعنی، زمان با انسان و زندگی او، تاویل و تعبیر و تفسیر میشود و در اختیار زندگی قرار میگیرد.
هرگاه، زمان آینده، مکدر و تیره شود، وقت و فرصت برای انسان و زندگی، ضیق و تنگ و ملال آور و سخت میشود؛ و هنگامی که زمان منور و موسع میگردد، زندگی فراخ و اثربخش و پر سایه و ثمر میشود؛ زمان آینده مکدر و منور با تفکر و خرد و جست و جوی حقیقت توسط آدمی و اندیشیدن بدان نسبت وثیق و عمیق دارد.
مطالعه و بررسی و عبرت از حوادث و رخدادهای تاریخ و زمان گذشته نیز موید این واقعیت است، هر جا و هرگاه، اراده و عقل بزرگ و بلند انسان و بشریت، کار بزرگ و همت بلند داشته است، گویی، زمان فراخ گشته و انبساط زمانی حاصل شده است، این انبساط زمانی، همان، جشن و ایام مبارک است؛ پس، مبارکی آینده و نیکی زندگی پیش رو، از عقل و تفکر و عملهای بزرگ و نورانی و اثرگذار آدمیان نشات میگیرد؛ یعنی، عهد و عصر زندگی متمدنانه، با میزان تفکر و وسعت وجودی ما نسبت دارد.
بنابراین، با نگاه و عمل صوفیمنشانه و بیخیالانه و خرافاتگرایانه، نمیتوان آینده را ساخت، زندگی در زمان آینده با نوع تفکر و گونه عمل ما ساخته میشود:
صوفی ابنالوقت باشد ای رفیق
نیست فردا گفتن از شرط طریق
“دفتر اول مثنوی، مولانا”
هین مگو فردا که فرداها گشت
تا بکلی نگذرد ایام کشت
« دفتر دوم”
اگر تعبیر قدر و غنیمت دانستن وقت و زمان آینده را از این نگرش مولانا، داشته باشیم، در منور ساختن زندگی آینده نافع خواهد بود و اگر بی توجهی به فرداها و زمان عمیق و طولانی، مورد نظر باشد، با آینده اندیشی ارتباط دوری خواهد داشت.
اگر آدمی با خردمندی و دقت نظر و اثربخشی عمل، زمان آینده را منور و روشنی بخش سازد، عمر و قوا و استعدادهای وی تلف و تباه نخواهد نشد، ولی، هرگاه، غفلت بورزد یا گرفتار آید و در روزمرگی غرق شود، دچار شیء شدگی و بیهودگی خواهد شد؛ چون، زمان و شرایط و شروط زندگی آینده، با عقل و تفکر و حق، نورانی و مثمر میگردد؛ و با بی عقلی و تیرگی و جهالت و فقدان اندیشه، در حد ماده و محسوس و شیء باقی میمانند و اندک اندک ضایع میشود؛ زندگی جمعی آینده نیز چنین وضعی میتواند داشته باشد، اگر بیتفاوتی و بی توجهی و غفلت به آینده و زندگانی پیش رو فراگیر شود، تیرگی و تاری گسترده و شامل و بدبختی و رنج و آلام فراگیر میشود و زندگی را تباه میسازد؛ بنابراین، اثربخشی و شادابی و بالندگی و رویش زندگی در آینده، با فرزانگی و حکمت و خردمندی آدمیان و تعالی و ترقی آنان از سطح و ساحت شی ء شدگی نسبت دارد، و جانب دیگر، عقیم شدن و ابتر گشتن حیات بشری، با عدم توجه به آینده و حبس و گرفتاری در قلمرو حس و محسوس و گذشته و حال، مرتبط است۰
زمان آینده، میتواند با نوشدگی و بالندگی همراه باشد، و به زندگی جان تازه و نو بدمد،اگر کهنگیها و پوسیدگیها را دور افکند، مراد از کهنگی بی ثمری و عدم زایش و نوآوری وجودی و عدم اثربخشی زندگی است، زمان آینده با مدد و یاری عقل و حق، میتواند مولد و موثر گردد و در تحول و تعالی زندگانی نافذ افتد؛ یعنی، نو طلبیدن و نو آوردن و نورانی شدن در ذات زمان آینده منور است۰ همین زمان مستعد و قابلیت مکدر گشتن و تباه ساختن را نیز دارد۰ زندگی دل گیر و ناگوار، حاصل دوری از حقیقت و عقلانیت است. یعنی، پرتاب شدگی به تاریک خانه آینده.
آینده و فرداها، هستی یاب و ثمر ده و زمینه و فضای بقاء و رشد و توسعه و تعالی زندگی انسان هستند، اگر آدمی با یاری گرفتن از جان آگاه خود آن را منور و تابناک سازند و از گرداب و غرقاب در موانع و آفات دوری گزیند و چشم عقل بیدار دارد و چشمه دل و جان ساری و جاری سازد، تا جهان زندگی سیراب و سرزنده بماند. ورزش3...
ما را در سایت ورزش3 دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان varzesh3 بازدید : 196 تاريخ : شنبه 19 آبان 1397 ساعت: 22:21